راست گفتهاند که سینمای ایران را از فیلمفارسی گریزی نیست. داستان شورای صنفی با سینما آزادی که این روزها سروصدای زیادی بهپا کرده تنها بخشی از این فیلم جاهلی است که در آن کلاهمخملیها کافه را بههم میریزند و شاخ و شانه میکشند. به ادبیات و لحن صحبتهای رئیس شورای صنفی توجه کنید که میگوید: «فعلا ما قانون هستیم.» این لحن حرف زدن و تهدید کردن مخاطب را میبرد به عالم فیلمهای سیاه و سفید قدیمی.
سینمای جاهلی تنها در فیلمفارسیهای معاصر بازتولید نمیشود و بخش قابلتوجهی از آن در روابط و رفتار برخی از اهالی سینما قابل مشاهده است. از کوزه برون همان تراود که در اوست. نفسکش طلبیدن در بیانیه معروف اتحادیه تهیهکنندگان علیه حوزه هنری و هتاکی و توهینهایی که در این مدت صورت گرفته، نه تصادفی بوده و نه حاصل خشم و احساسات لحظهای. این نوعی منش و رفتار نهادینه شده است که سالهاست به سینمای ایران آسیبزده و متأسفانه چند سالی است که پشتگرم به حمایت دولتی پیش میتازد. این همان سلیقهای است که «خصوصی» میسازد. جواب انتقاد را با فحش میدهد و با لج و لجبازی سینما را به لبه پرتگاه میبرد. در این میان چیزی که اهمیت ندارد سینمای ایران و تولیداتش است.
تنها نکته مهم برنده شدن در جدالی فرسایشی است که خروجیاش هرچه باشد به سود سینما نیست. دعوایی رخ داده که به هر قیمت ممکن باید در آن برنده شد و البته طرف مقابل این دعوا هم چندان بیتقصیر نیست و میتوان این ایراد را به حوزه هنری وارد دانست که با برخی اظهارات نسنجیده به بحرانی شدن شرایط یاری رساند و گزک به دست جنجالآفرینان داد.حالا هم کار به جایی رسیده که تعطیل کردن سینما آزادی از نظر شورای صنفی اصلا مسئله مهمی نیست و حتی بد نیست که پردیسها هم چند روزی تعطیل شوند تا بقیه سینماها نفس بکشند!
در غیبت تدبیر و عقلانیت، سینمای ایران همچنان درگیر حاشیهها و بحرانهایی است که بهنظر میرسد اگر به صاحبان فیلمها و مخاطبان لطمه میزند درعوض منافع شخصی عدهای را تأمین میکند.در این میان سکوت مدیران وزارت ارشاد نیز در نوع خود جالب توجه و قابل تأمل است. ظاهرا آنها هم ترجیح دادهاند تماشاگر این فیلم جاهلی باشند.